الکترونيکي کردن کسب و کار
در شکل 4 ميتوان الکترونيکي کردن کسب و کار را با محوريت مشتري و با شماري از فرآيندهاي کسب و کار الکترونيکي، مشاهده کرد. سيستمهاي صنفي، غيرانتفاعي و دولتي، بسياري از فرآيندهاي مرتبط با چرخههاي تجاري را يکپارچه ميکنند. ديجيتالي کردن بسياري از اين فرآيندها منجر به بهرهوري شگفتآوري براي اقتصاد دنيا ميشود. بسياري از اين فرآيندها، جوهره خود را تغيير ميدهند و کمهزينهتر و سودمندتر شده و زمان کمتري را مصرف ميکنند. براي مثال، در گذشته، تماس براي تقاضاي اطلاعات از دفترچه راهنما، نيازمند همکاري شخص و اپراتور بود بدين صورت که اپراتور بطور دستي، دفترچه راهنماهاي کاغذي داخلي را مورد جستجو قرار ميداد. اما اکنون مساعدت در اين مورد نيازمند همکاري تماس گيرنده، يک پايگاه داده ملي يا بينالمللي کامپيوتري، ترکيب صوتي و اتصال اتوماتيک ميباشد. بعلاوه، اين فرآيند، بدين گونه توسعه يافته است که جستجوهاي معکوس ميتواند از طريق اينترنت انجام شود بدين ترتيب که به سراغ صاحب يک شماره تلفن موجود در ليست ميرود و آن را به تلفن متقاضي، لينک ميکند و نياز به هيچ فردي در تهيه اين خدمت ندارد. هزاران فرآيند سيستمي در حال تجربه کردن اين نوع دگرگوني هستند که منتج به انواع خدمات ارزانتر، کارآمدتر و توسعهيافتهتر ميشود. اين نمودار، تمرکز مشتري محور مدلهاي کسب و کار نوظهور امروزي را نشان ميدهد و عناصر فرآيندهاي کسب و کار (مثل بازاريابي) و ابزارهاي کسب و کار الکترونيکي (مثل وب بنر[1]) را به هم متصل ميکند که بطور ساختاري، روش انجام کسب و کار را تغيير ميدهند. مجموعه فرآيندهاي کسب و کار الکترونيکي ميتواند در پنج گروه اصلي، گروهبندي شود: درآمد (فروش، بازاريابي، آگهي، غيره)، حفظ الکترونيکي (عنصر جديد مديريت ارتباط با مشتري)، مديريت زنجيره تامين يا هزينه (خريد، تدارکات، تحويل، غيره)، فرايندهاي تامين مالي الکترونيکي (حسابداري، مالي، مميزي و پرداختها) و مديريت دارايي (منابع انساني، دارايي ثابت، تحقيق و توسعه و غيره) (Vasarhelyi and Greenstein, 2003).
با ظهور تصاعدي کسب و کار الکترونيکي، روند جديدي پديدار گشته است و آن، برونسپاري فزاينده فرآيندهاي داخلي است. بعلاوه، رقابت نامتعارفي که در حال ورود به بازار ميباشد، نقاط مهم يا عناصر اصلي زنجيره را مورد هجوم قرار ميدهد
در اين مورد ميتوان مثال توليد يک اتومبيل را در نظر گرفت. طي سالها، توليدکنندگان اتومبيل، مجموعه يکپارچهاي از فرايندها را فراهم کردهاند که منجر به تحويل يک ماشين به بنگاه خريد و فروش ماشين ميشود که نهايتاً به مشتري فروخته ميشود. توليد و تحويل اين محصول، مستلزم تحقيق و توسعه، مهندسي، توليد، پيگيري اطلاعات در مورد ماشين، تنظيمات تدارکاتي براي تحويل ماشين به بنگاه خريد و فروش و سرويسدهي ميباشد. تجزيه و تحليل تجزيه ساختاري، فعاليتها را به اجزاي مستقلي، تجزيه ميکند و به هر جزء بر اساس مزيت و شايستگي آن، توجه ميکند. براي مثال، يک توليدکننده اتومبيل ممکن است تصميم بگيرد که شايستگيهاي اصليش در مهندسي و تحقيق و توسعه است. در نتيجه، آنها ممکن است تصميم بگيرند که وظايف توليد، پيگيري اطلاعات و تنظيمات تدارکاتي را براي تحويل ماشينها به بيرون واگذار کنند (Vasarhelyi and Greenstein, 2003).
[1] . Web Banners